شیرین عبادی که به عنوان یک فرد به ظاهر مسلمان در راستای تلاش برای صلح آمریکایی مورد توجه و تقدیر غرب قرار گرفته است، این روزها همصدا با «آنجلا مرکل» دایه مهربانتر از مادر شده و نگران آزادی و حقوق مدنی در ایران شده است. آیا این مدعی حقوق مدنی می تواند با همان لحن و با همان صراحت لحجه و از دریچه همان رسانه های غربی در مورد جنایات صهیونیست های وحشی و غاصب سرزمین فلسطین، سخن بگوید؟

حوادث تلخ و ناخوشایند روزهای بعد از انتخابات ریاست جمهوری که در پرتو یک سناریوی پیچیده و از قبل طراحی شده رقم خورد حکایت از زمینه سازی برای به چالش کشیدن نظام جمهوری اسلامی و در نهایت فراهم نمودن زمینه های سقوط حکومت دینی در ایران داشت.
گستره زوایای پیچیده این ماجراء و بستر سازی های لحاظ شده در طول این فرایند که در گذر زمان ابعاد آن بیشتر آشکار خواهد شد، نشان از تلاش گسترده دشمن برای بهره برداری حداکثری از فرصت طلائی پیش آمده داشت، که در طول سه دهه گذشته همواره جزء آرزوهای دست نیافتنی برای دشمنان انقلاب اسلامی محسوب می شد. لذا عدم موفقیت در دست یابی به اهداف مورد نظر در این سناریو، می توانست حاوی رسوایی بزرگی برای سران آمریکا و اتحادیه اروپا در سطح بین المللی و مهره های اصلی و شناخته شده این آنها در داخل کشور باشد.
اظهارات صریح سران آمریکا و برخی کشورهای اروپایی و هماهنگی در انعکاس گسترده شایعات و پوشش خبری این رویدادها از سوی رسانه های وابسته که بر خلاف عرف بین المللی صورت می گرفت، علاوه بر اینکه نشان از اهمیت ماجرا و نتایج آن برای امریکا و اتحادیه اروپا داشت، نمایانگر نوعی اطمینان بخشی به عوامل و عناصر داخلی نیز به شمار می ر فت.
دشمن در کنار پوشش خبری وسیع و جنگ روانی، تأمین هزینه های مالی، بسیج امکانات و بکار گیری عناصر مجرب و آموزش دیده و نیز استفاده از نظریات عناصر معلوم الحالی که با اهداف مشخصی از سالها قبل به آغوش غرب پناه برده و در جوار سازمانهای وابسته بین المللی صاحب اعتبار کذائی شده بودند تلاش داشت تا یک انقلاب به اصطلاح رنگی شبیه آنچه که در کشورهای شرق اروپا و آسیای میانه رخ داده بود ایجاد کند.
حوادث اخیر با تمام فراز و نشیب ها فرصتی برای رونمائی از برخی چهره های شاخص و عناصر وابسته به غرب فراهم نمود. کسانی که سالها به برکت اتصال به آخور غرب و اروپا برای خود شخصیت جهانی و اعتبار بین المللی کسب نموده اند، می بایست در جریان این آشفته بازار خودی نشان می داند و وفاداری خویش را بعنوان عناصر منتقد و مخالف با انقلاب اسلامی ثابت می کرد.
یکی از این عناصری که در جریانات اخیر و حتی بعد از تایید صحت انتخابات، همانند یک کالای لوکس غربی روی بورس خبری قرار گرفت و در فرصت پیش آمده نهایت همصدایی و همکاری را با سران اروپا و غرب در مواضع اسلامی از خود نشان داده و سخنانش به علت برخورداری از برخی سوابق، تلاش ها و ویژگی ها در کانون توجه رسانه های غربی قرار گرفت، «شیرین عبادی» بود.
این شخص در وب سایت مستند «ویکی پدیا» این طور معرفی می شود:"شیرین عبادی، متولد 31 خرداد 1326 همدان نخستین ایرانی است که جایزه نوبل برای صلح را به خاطر تلاش برای ترویج مردم سالاری و رعایت حقوق بشر در ایران به ویژه در مورد حقوق زنان و کودکان در سال 2003 میلادی دریافت کرده است. عبادی همچنین اولین زن مسلمان و سومین مسلمان دریافت کننده این جایزه محسوب می شود."
شیرین عبادی که به عنوان یک فرد به ظاهر مسلمان در راستای تلاش برای صلح آمریکایی مورد توجه و تقدیر غرب قرار گرفته است، این روزها همصدا با «آنجلا مرکل» دایه مهربانتر از مادر شده و نگران آزادی و حقوق مدنی در ایران شده است. آیا این مدعی حقوق مدنی می تواند با همان لحن و با همان صراحت لحجه و از دریچه همان رسانه های غربی در مورد جنایات صهیونیست های وحشی و غاصب سرزمین فلسطین، سخن بگوید؟ آیا حاضر است در راستای دفاع از حقوق اولیه و طبیعی مردم مسلمان و مظلوم فلسطین، سران رژیم صهیونیستی و حامیان آمریکایی و اروپایی این رژیم را که بیش از نیم قرن سیاست نژادکشی علیه مردم مظلوم فلسطین را در پیش گرفته و به تازگی نیز مرتکب جنایات هولناک و بی سابقه ای در غزه فلسطین شده اند، به عنوان جنایتکاران جنگی مورد انتقاد قرار دهد؟ حتماً از منظر خانم شیرین عبادی در این زمینه یک بن بست حقوقی وجود دارد که مانع مراجعه علمای حقوق به منشاء قانون که همان خواست مردم است می شود. زهی خیال باطل که امثال شیرین عبادی، دلسوز ملت های مظلوم و حتی هموطنان خود باشند.
آیا ایشان می تواند از رنج های مردم بیچاره افغانستان و حقارت های مردم عراق، کشته گان پاکستان و هزاران زندانی در بند دیگر که در گوانتانامو، ابوغریب و بگرام در آرزوی رهایی پرپر می زنند نه به عنوان یک وکیل بلکه به عنوان یک انسان سخن بگوید و حقوق آنان دفاع و با آنان احساس همدردی کند.
جرم روشنفکران غربزده ای همچون شیرین عبادی در خیانت به آرمانها و اعتقادات یک ملت اگر بیش از سران متجاوز غربی نباشد کمتر نیست، زیرا اولین گام استعمار و راه نفوذ در سست کردن اراده یک ملت و چپاول یک کشور توسط دولتهای استعماری از طریق همین عناصر خود فروخته و غربزده صورت می گیرد. بیچاره ملتی که قهرمان ندارد و بیچاره تر ملتی که در انتظار رونمائی از قهرمان لحظه شمار ی می کند.
البته و صد البته که ملت فهیم و انقلابی ایران وقتی سخنان امثال آنجلا مرکل و شیرین عبادی را در کنار هم قرار می دهند، هرگز ذره ای در اقتدار و عزم انقلابی خویش سستی راه نمی دهند. زیرا خوب می داند که همانند شیرین عبادی ها که همه چیز از جمله بالاترین گوهر وجودی یک انسان را دو دستی به سران غرب و اروپا هدیه کرده اند دیگر نمی توانند نگران وطن، غیرت، استقلال، آزادی، نوامیس و شرف این ملت باشند. هرچند مرکل، اولین بانوی صدراعظم در تاریخ آلمان، همانند عبادی از عناوین اول و ممتازی برخوردار است که در میان زنان کشور خود مشابه ندارد، اما این وجه تشابه را تنها در بخش اندکی از اظهارات آنجلا مرکل و شیرین عبادی در مورد حوادث بعد از انتخابات می توان مشاهده نمود.
پس از بازشماری آرای صندوق ها و تایید صحت انتخابات ریاست جمهوری، شبکه بی بی سی برنامه ای با حضور امیر عظیمی کارمند خود و شیرین عبادی ترتیب داد. عبادی در این برنامه گفت: "یک بن بست حقوقی پیش آمده چون نتیجه قانع کننده ای به دست نیامده، نتیجه ای که آقایان موسوی و کروبی و از همه مهم تر مردم آن را قبول کنند."
مسلم آن است که در مسیر حقوقی و فرایند سیاسی جمهوری اسلامی با وجود رهبری هوشیار، آگاه و حکیم و ملتی فرهیخته و در صحنه هیچگاه بن بست ایجاد نخواهد شد بلکه این بن بست در درک مدعیان دروغین دموکراسی غرب و فرهیختگان داخلی آنها همچون شیرین عبادی است که ایجاد شده است. آنها در طول 30 سال گذشته مدام از بن بستی سخن گفته اند که خود ناتوان از درک آن هستند. زیرا علیرغم درک و خواست آنها، ایران اسلامی امروز بزرگترین قدرت صاحب نفوذ در کل خاورمیانه است و اهتمام دارد تا پیام معنویت و انسان ساز خود را به کل جوامع آزادیخواه جهان صادر کند.