یک پایگاه خبری لبنان در گزارشی با اشاره به کشته شدن زن محجبه مصری در آلمان به مقایسه نحوه پوشش خبری آن با قتل «ندا آقا سلطان» در رسانه های غربی پرداخت و نوشت: «کشته شدن ندا در ایران به یکی از سوژه های رسانه های جهانی تبدیل شد اما قتل الشربینی در آلمان کاملا نادیده گرفته شده است.»


پایگاه خبری لبنانی «مناص» در گزارشی با اشاره به کشته شدن زن محجبه مصری در آلمان به نوع متفاوت پوشش خبری آن با قتل ندا آقاسلطان در جریان ناآرامی های اخیر در ایران پرداخت و نوشت: دو خانم در دو کشور کشته شدند. ندا آقاسلطان در ایران در جریان ناآرامی های اخیر مورد اصابت گلوله قرار گرفت، در حالی که «مروه الشربینی» در داخل یک دادگاه آلمانی توسط 18 ضربه چاقو کشته شده است. مرگ هرکدام از این دو برای خود داستانی جداگانه دارد اما کشته شدن ندا در داخل ایران به یکی از سوژه های ]رسانه های[ جهانی تبدیل شد اما قتل الشربینی در آلمان کاملا نادیده گرفته شده است.
این در حالی است که در روز نخست ماه جولای «مروه الشربینی» یک بانوی محجبه و محقق مصری که در آلمان زندگی می کرد در داخل یکی از دادگاه های آلمان در شهر «درسدن» با 18 ضربه چاقو در مقابل دیدگان فرزند سه ساله خود کشته شد.
این حادثه ابتدا با درگیری لفظی بین الشربینی و این مرد در پارکی در شهر درسدن شروع شد که در ادامه فرد آلمانی این زن مصری را به خاطر حجاب تروریست خطاب کرد و با حمله به او حجاب را از سر وی برداشت. در ادامه با شکایت زن به دادگاه آلمان، این فرد آلمانی محکوم به پرداخت 750 یورو شد اما در دادگاه استیناف، مرد آلمانی با حمله به این بانوی مصری با 18 ضربه چاقو وی را به شهادت رساند. اما هنگامی که همسر الشربینی برای نجات همسرش از ضربات چاقو به کمک وی رفت توسط ماموران امنیتی دادگاه آلمان هدف شلیک گلوله قرار گرفت.
نکته مهم در این میان اینکه مرگ مروه توسط هیچ یک از رسانه های غربی گزارش نشد تا اینکه در مراسم خاکسپاری وی اعتراضات در مصر فوران کرد و به اوج خود رسید.
گزارش هایی که بعد از این حادثه نیز مخابره شد تنها بر روی اعتراضات تمرکز کرد و جنایتکار این حادثه را نیز فردی که دارای عقاید شخصی بوده معرفی کردند.
واقعیت آن است که رسانه های غربی هر آنچه را که در راستای منافع و دستورالعمل هایشان باشد، انتخاب می کنند.
مقایسه مرگ این دو زن نشان از آن دارد که در اروپا و جوامع غربی مگر نفر دوم ]الشربینی[ معنی و اهمیتی در مفاهیم تاریخی، سیاسی و اجتماعی آنها ندارد.
آلیکس دبلیو که از وی در رسانه ها به عنوان شخصی که دارای عقاید شخصی است یاد می شود و با 18 ضربه چاقو مروه را در داخل دادگاه به قتل رسانده است حاصل جامعه ای است که وی در آن زندگی می کند.
قتل مروه باید این نگرانی را افزایش دهد که در طی دهه های اخیر و به خصوص از اواسط دهه 90 میلادی قرن گذشته نژادپرستی نهفته ای یا شاید غیر نهفته ای علیه مسلمانان در حال افزایش است.
نبود یک گزارش در مورد این قتل و به صدا در نیامدن زنگ خطری که پس از این قتل شنیده نشد، کتمانی را در این جوامع غربی نشان می دهد که در حال فرو بردن این جوامع در خود است.
در حالی که اروپایی ها درباره آزادی و پذیرش دیگران سخن می گویند و زمانی که اروپایی ها درباره خطر نژادپرستی و فرقه گرایی در کشورهای جهان سوم حرف می زنند و هنگامی که اروپایی ها درباره سخنرانی های کینه جویانه و ضد یهودیت هشدار می دهند، ما نژادپرستی، تبعیض و سخنرانی های کینه ورزانه را که وجهه قانونی نیز یافته اند را در فرانسه، ایتالیا، هلند، آلمان، اتریش، دانمارک و دیگر کشورهای دموکراتیک می شنویم.
غیبت داستان مروه الشربینی از جریان عمومی رسانه های غربی و کوتاهی درباره آغاز بحث در مورد خطر فوری نژادپرستی ضد مسلمانان نشان از عمق مشکل داشته و آینده ای تاریک برای مسلمانان در اروپا را ترسیم می کند.
مسلمانانی نظیر ندا فقط هنگامی در داستان های خبری رسانه های غربی جلوه پیدا می کند که به این جریان خبری آنها که اسلام یک خطر برای آزادی است کمکی کند در حالی که مسلمانی نظیر مروه که نژادپرستی غربی ها را نشان می دهد و چالشی برای آنها به شمار می آید از جای داشتن در اخبار آنها باز می ماند.